English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4039 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beat around the bush <idiom> U غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
put off U تاخیر کردن طفره رفتن
fudge U طفره رفتن
prolongate U طفره رفتن
evasions U طفره رفتن
fudged U طفره رفتن
fudging U طفره رفتن
doff U طفره رفتن
balk U طفره رفتن از
jink U طفره رفتن
doffs U طفره رفتن
evasion U طفره رفتن
doffing U طفره رفتن
doffed U طفره رفتن
baulk U طفره رفتن
avoid U طفره رفتن از
hem and haw <idiom> U طفره رفتن
avoided U طفره رفتن از
baulking U طفره رفتن از
baulked U طفره رفتن از
balks U طفره رفتن از
balking U طفره رفتن از
balked U طفره رفتن از
fudges U طفره رفتن
baulks U طفره رفتن از
avoiding U طفره رفتن از
get round U طفره رفتن
avoids U طفره رفتن از
to beg the question U طفره رفتن از پرسشی
parrying U دورسازی طفره رفتن
parry U دورسازی طفره رفتن
parried U دورسازی طفره رفتن
parries U دورسازی طفره رفتن
prolonging U طفره رفتن بطول انجامیدن
to play the truant U از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
prolong U طفره رفتن بطول انجامیدن
prolongs U طفره رفتن بطول انجامیدن
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
sass U بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
talk U صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
talks U صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
talked U صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
to lay a wager U دست اندازی کردن
to load off U بار اندازی کردن
encroach U دست اندازی کردن
to set intrigues on foot U پشت سر هم اندازی کردن
encroaches U دست اندازی کردن
encroach U دست اندازی کردن
impinge U دست اندازی کردن
encroached U دست اندازی کردن
eluding U طفره زدن دوری کردن از
elude U طفره زدن دوری کردن از
eludes U طفره زدن دوری کردن از
swerves U عدول کردن طفره زدن
swerved U عدول کردن طفره زدن
swerve U عدول کردن طفره زدن
eluded U طفره زدن دوری کردن از
swerving U عدول کردن طفره زدن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
converses U : صحبت کردن محاوره کردن
conversed U : صحبت کردن محاوره کردن
conversing U : صحبت کردن محاوره کردن
converse U : صحبت کردن محاوره کردن
to bring a bout by intrigue U بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
speak U صحبت کردن
talked U صحبت کردن
talks U صحبت کردن
talk U صحبت کردن
speaks U صحبت کردن
to talk [to] U صحبت کردن [با]
confabulate U صحبت کردن
sniffled U با فن فن صحبت یاگریه کردن
sniffle U تودماغی صحبت کردن
sniffles U تودماغی صحبت کردن
to speak candidly <idiom> U بی پرده صحبت کردن
take exception to <idiom> U مخاف صحبت کردن
hold forth <idiom> U صحبت کردن درمورد
sniffled U تودماغی صحبت کردن
sniffle U با فن فن صحبت یاگریه کردن
harp on <idiom> U بانارضایتی صحبت کردن
To speak elaborately. U با آب وتاب صحبت کردن
To speak with freedom. U آزادانه صحبت کردن .
to speak to somebody U با کسی صحبت کردن
pipe up <idiom> U بلندتر صحبت کردن
To pay money. To make a payment. U بی پرده صحبت کردن
sniffling U تودماغی صحبت کردن
tell (someone) off <idiom> U با عصبانیت صحبت کردن
to speak [about] U صحبت کردن [در باره]
to switch on U طرف صحبت کردن
To talk in measured terms . To talk slowly. U شمرده صحبت کردن
sniffling U با فن فن صحبت یاگریه کردن
go on <idiom> U زیادی صحبت کردن
hobnob U صحبت دوستانه کردن
hobnobbing U صحبت دوستانه کردن
sniffles U با فن فن صحبت یاگریه کردن
hobnobbed U صحبت دوستانه کردن
waste one's breath <idiom> U بی نتیجه صحبت کردن
To refer to implicitly. To hint. U درپرده صحبت کردن
hobnobs U صحبت دوستانه کردن
to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] U به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
sound off U باصدای بلند صحبت کردن
lisps U نوک زبانی صحبت کردن
lisping U نوک زبانی صحبت کردن
lisped U نوک زبانی صحبت کردن
lisp U نوک زبانی صحبت کردن
to interrupt any one's speech U صحبت کسیرا قطع کردن
to take the floor U حرف زدن صحبت کردن
break in upon U قطع کردن صحبت کسی
sniffles U درحال عطسه صحبت کردن
ad-lib U بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbed U بدون نوشته صحبت کردن
To strick up a conversation with somebody. U سر صحبت را با کسی باز کردن
squeaked U با صدای جیغ صحبت کردن
to speak fluently U بطور روان صحبت کردن
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
ad-libbing U بدون نوشته صحبت کردن
sniffling U درحال عطسه صحبت کردن
ad-libs U بدون نوشته صحبت کردن
To speak slowly. U آهسته صحبت کردن (شمرده)
sniffled U درحال عطسه صحبت کردن
have a word with <idiom> U بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
squeaking U با صدای جیغ صحبت کردن
squeaks U با صدای جیغ صحبت کردن
sniffle U درحال عطسه صحبت کردن
squeak U با صدای جیغ صحبت کردن
declaimed U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
in touch <idiom> U بایکدیگر صحبت کردن،درارتباط داشتن
carp U از روی خرده گیری صحبت کردن
phoned U صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
bespeak U قبلا درباره چیزی صحبت کردن
To speake broken French. U فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
speech U صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
speeches U صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
phone U صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
to speak fluent Farsi U روان صحبت کردن زبان پارسی
declaims U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaiming U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaim U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
phones U صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phoning U صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
boot out <idiom> U اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
to speak on behalf of [as representative] U از طرف [کسی] صحبت کردن [به عنوان نماینده]
adlib U بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
To speak in a low voice. U آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
to talk insistently to somebody U با کسی به اصرار صحبت کردن [تا قانع شود]
blather U حرف بی ارزش زدن صحبت بی معنی کردن
straight from the shoulder <idiom> U راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
cant U باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
telephone U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
phones U شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoning U شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoned U شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phone U شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
telephoned U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoning U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
gesticulated U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulates U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulate U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulating U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
to ask somebody to say a few words U خواهش کردن از کسی کمی [در باره کسی یا چیزی] صحبت کند
slanted U کج رفتن کج کردن
slant U کج رفتن کج کردن
slants U کج رفتن کج کردن
amphibole U دوپهلو
ambiguous U دوپهلو
two sided U دوپهلو
left-handed U دوپهلو
to start [for] U شروع کردن رفتن [به]
mopping up U پاک کردن رفتن
to take a walk U گردش کردن یا رفتن
prevaricator U دوپهلو حرف زن
amphibology U سخن دوپهلو
cabbages U کش رفتن رشد پیدا کردن
duck U زیر اب رفتن غوض کردن
to go on U جلوتر رفتن سلوک کردن
walk U گردش کردن پیاده رفتن
ducked U زیر اب رفتن غوض کردن
cabbage U کش رفتن رشد پیدا کردن
walked U گردش کردن پیاده رفتن
pierces U رخنه کردن فرو رفتن
duckings U زیر اب رفتن غوض کردن
walks U گردش کردن پیاده رفتن
to push off U شروع کردن بیرون رفتن
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
get a wiggle on <idiom> U عجله کردن با شتاب رفتن
set on U پیش رفتن حمله کردن
get off U روانه کردن عقب رفتن از
get on U پیش رفتن کار کردن
ducks U زیر اب رفتن غوض کردن
pierce U رخنه کردن فرو رفتن
say U سخن گفتن صحبت کردن سخن
says U سخن گفتن صحبت کردن سخن
equivocates U دوپهلو حرف زدن
left handedly U بطورمشکوک یا مبهم یا دوپهلو
equivocated U دوپهلو حرف زدن
Recent search history Forum search
1Potential
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1strong
1لطفا بیاین دنبالمون
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1No hablas espagnol
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com